دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1029992
تعداد نوشته ها : 4306
تعداد نظرات : 4
 روايت 91
-----------کد لوگوي ما--------- ----- ------
----
Rss
طراح قالب

مكتب سياسي امام خميني مبتني بر اصولي است كه امام خميني در طول دوران مبارزاتي خويش از نخستين اثر خويش در سال ۱۳۲۳ در كتاب كشف الاسرار تا آخرين مكاتبات خويش در سال ۱۳۶۸ آنها را ارائه نموده است. هر چند پس از امام خميني در تفسير اين اصول اختلاف نظرهايي شكل گرفته است و ديدگاههاي مختلف در جزئيات تفكر سياسي امام خميني ظاهر شده است، اما به نظر مي رسد اصول مكتب سياسي امام خميني را مي توان با مراجعه به آثار مكتوب و شفاهي ايشان تدوين نمود. نامي آشنا و محبوب است. امام خميني مرد قرن و احياگر ميراث عظيم اسلامي در جهان امروز است. به رغم سيطره تمدن غربي بر جهان امروز و شيفتگي بسياري به زرق و برق آن امام خميني كسي بود كه راه جديدي را براي انسان امروز ارائه نموده و به تعبير انديشمند پسامدرن فرانسوي ميشل فوكو(۱) منادي معنويت و روحي جديد براي جهان بي روح در عصر حاضر گرديد. پايداري او در طول بيش از سه دهه تلاش و مجاهدت خستگي ناپذير ميراث گرانبهايي براي مسلمانان و شيفتگان وي برجاي گذارد و سنتي نو و مكتبي اصيل براي احياي ارزشها و اصول اسلامي در جهان امروز ارائه كرد. مكتب سياسي وي مبتني بر اصول و اركاني بنيادين بوده و آراء و انديشه هاي وي راهنماي انديشه و تفكر اصيل اسلامي است. با گذشت بيش از دو دهه از ارتحال امام خميني انديشه ها و آراء وي مورد تفسيرها و ديدگاههاي گوناگون و گاه متعارض قرار گرفته است. گاه برخي از ابعاد انديشه و عمل سياسي امام خميني مورد ابهام و حجاب معاصرت قرار گرفته است. بسياري به خاطر حب و بغضهاي شخصي يا جناحي بدون تمركز بر ميراث اصيل امام خميني سعي نموده اند آراء و ديدگاههاي خود را به آن حضرت نسبت دهند. خوشبختانه تلاش ارزشمند ثبت و تنظيم آراء و سخنان و ديدگاههاي امام خميني كمك نموده است تا ميراث مكتوب و صوتي امام خميني براحتي در دسترس همگان قرار گيرد. در اين نوشتار كوتاه سعي خواهيم كرد اصول بنيادين مكتب امام خميني را شناساسي نموده و شيوه صحيح كشف آن را توضيح دهيم. راههاي مختلفي براي شناسايي آراء و انديشه هاي سياسي يك انديشمند وجود دارد. يك راه مناسب براي شناخت امام خميني شناسايي اصول مكتب سياسي امام خميني است. مكتب سياسي عبارتست از منظومه ديدگاهها و آراء يك انديشمند يا مجموعه انديشمندان كه يك ديدگاه نظام مند در باره عرصه سياسي را عرضه مي نمايند. شايد بتوان راه دقيقتر ديگري را نيز در اين باب تحليل گفتمان انديشه و عمل امام خميني بدانيم. هر چند نظريه گفتمان تحليلهاي گفتماني به چرخش پسامدرن تعلق داشته و بر اصولي چون نسبيت گرايي، ضد مبناگرايي و احتمال مبتني هستند،(۲) اما مي توان فارغ از مبناي نظري تحليل گفتمان، به گفتمان به مثابه يك روش نگاه كرد(۳) و بدين جهت تلاش نمود دقايق و نشانگان مفصل بندي گفتماني امام خميني را توضيح دهيم. در اين نوشتار سعي خواهد شد با روش تحليل گفتماني مكتب سياسي امام خميني را بررسي نموده و در عمل به گونه اي بين دو روش مكتب شناسي و تحليل گفتمان تركيب نماييم. در يك تعريف اجمالي گفتمان عبارتست از مجموعه اي از احكام، گزاره ها و نشانه ها كه سازنده يك نظام معنايي متمايز از ديگر گفتمانها هستند. گفتمان ها در واقع منظومه هاي معاني هستند كه در آنها نشانه ها با توجه به تمايزي كه با يكديگر دارند هويت و معنا مي يابند. گفتمانها تصور و فهم ما از واقعيت و جهان را شكل مي دهند.(۴) درعمل اين چگونگي مفصل بندي نشانه ها در يك گفتمان است كه نظام معنايي را گفتمان را شكل مي دهد. همان گونه كه هوارث معتقد است: "مفصل بندي به گردآوري عناصر مختلف و تركيب آنها در هويتي نو" مي‏پردازد.(۵) به بيان ديگر هر عملي كه ميان عناصر پراكنده در درون يك گفتمان ارتباط برقرار كند به نحوي كه هويت اين عناصر اصلاح و تعديل شود، مفصل بندي ناميده مي شود. طبيعي است كه معاني واژگان و نشانه هاي به كار رفته در يك مفصل بندي گفتماني متناسب با نظام معنايي كلان يك گفتمان از ديگر گفتمانها متفاوت خواهد بود. عنصر اساسي در هر مفصل بندي گفتماني نيز دال برتر است. دال برتر عبارتست از نشانگان مركزي يك گفتمان كه همانند يك ميدان مغناطيسي ديگر مفاهيم و نشانگان را تحت تأثير خود قرار مي دهد. بر اين اساس مي توان مهمترين مفاهيم و نشانگان به كار گرفته شده در مكتب سياسي امام خميني و دال مركزي آن را شناسايي و به اصول مكتب سياسي امام خميني پي برد. مهمترين نوآوري و كانون مكتب سياسي امام خميني مي توان تركيب سنت ديرپاي شيعي با يافته هاي عقلاني دنياي جديد بدانيم. بدون ترديد تفكر سياسي امام خميني ريشه در سنت عقل گراي شيعي قرار داشته و نظريه سياسي وي نيز مبتني بر نظام سياسي امامت شيعي مي باشد. اگر ولايت فقيه را به عنوان جانشين امام معصوم ع در كانون مكتب سياسي امام خميني بدانيم، بدون ترديد فقهاي شيعي از همان آغاز عصر غيبت كبري با تمسك به احاديث و كلام معصومين ولايت فقيه را طرح نموده بودند و دانشمنداني چون شيخ مفيد، سيد مرتضي، مرحوم سلار، محقق كركي و صاحب جواهر بر ولايت عامه فقيهان در عصر غيبت تأكيد كرده بودند.(۶) اما نوآوري اساسي امام خميني را ضمن احياي نظريه ولايت فقيه در برابر سيطره تفكر مدرنيسم غربي، بايد در طرح و تركيب برخي از عناصر فكري جديد همانند جمهوريت خواهي و تأكيد بر نقش مردم و قانون اساسي و انتخابات در نظريه ولايت فقيه بدانيم. تأكيد امام خميني ره در آستانه انقلاب اسلامي در ايران بر جمهوري اسلامي، نه يك كلمه كمتر و نه يك كلمه بيشتر،(۷)كانون نظريه سياسي امام خميني را شكل مي دهد. از اين جهت دال برتر و مركزي مفصل بندي گفتمان سياسي امام خميني را مي توان همان "جمهوري اسلامي" بدانيم كه اسلاميت محتواي آن و جمهوريت شكل آن است. طبق آنچه كه در مجموعه آثار باقي مانده از امام خميني در باب جمهوريت مي توان يافت، طرح جمهوري اسلامي براي نخستين بار در مصاحبه با خبرنگار فيگارو مي باشد. ايشان در پاسخ به اين سوال خبرنگار كه «عمل شما داراي چه جهتي است و چه رژيمي را مي خواهيد جانشين رژيم شاه كنيد؟» براي اولين بار از جمهوري اسلامي سخن گفتند. ايشان در اين مصاحبه با اشاره به اينكه "شكل حقوقي رژيم نيست كه اهميت دارد، بلكه محتواي آن مهم است"، جمهوري اسلامي را مطرح ساختند و اظهار داشتند " قبل از هر چيز ما به محتواي اجتماعي رژيم سياسي آينده خود دل بسته ايم"(۸). ايشان در جاي ديگر به توصيف اجمالي ويژگيهاي آن پرداختند. «ما خواستار جمهوري اسلامي مي باشيم. جمهوري، فرم و شكل حكومت را تشكيل مي دهد و اسلامي يعني محتواي آن فرم، كه قوانين الهي است.»(۹) از نظر امام خميني «جمهوري» بهترين قالبي است كه ما را به «محتواي اجتماعي رژيم سياسي آينده و ترقي جامعه» مي رساند و نسبت به تشكيل حكومت اسلامي اميدوار مي نمايد. ايشان خود اذعان مي دارد كه «جمهوري اسلامي» نظيري در جهان سياست ندارد. تجلي اسلاميت نظام همان نظريه ولايت فقيه است كه ايشان به صورت اجمالي آن را ابتدا در كشف الاسرار در سال ۱۳۲۳، سپس در مباحث فقه استدلالي و فتوايي ايشان كه به ترتيب در مبحث اجتهاد و تقليد كتاب الرسائل و مبحث امر به معروف و نهي از منكر كتاب تحرير الوسيله و بحث ولايت فقيه كتاب البيع آمده است؛ در مرحله سوم در نيمه دوم سال ۱۳۵۸ به طور پراكنده در سخنرانيها و مصاحبه هاي مختلف كه به عنوان دفاع از تصويب اصل ولايت فقيه در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران صورت گرفته است؛ در مرحله چهارم، مجموعه اظهار نظرهاي امام در باره محدوده اختيارات و شرايط ولي امر كه در طي چند نامه و سخنراني از زمستان ۱۳۶۶ تا يك ماه قبل از رحلت ايشان آمده است. عموم اين نامه ها در جواب استفتائات يا اشكالات طرح شده از سوي مسؤولان عالي رتبه نظام اسلامي بوده است.(۱۰) بديهي است كه نشانه جمهوريت در آموزه "جمهوري اسلامي" معناي خاصي در مفصل بندي گفتماني امام خميني دارد كه از گفتمان مدرنيسم متفاوت است. غرب مدرن بر اساس آموزه هايي چون اومانيسم، سكولاريسم، عقلانيت خود بنياد و قرائت كلان پيشرفت، تفسيري از جمهوريت ارائه داده است كه در آن تمامي مشروعيت نظام سياسي از قرارداد اجتماعي و خواسته هاي بشري نشأت گرفته و دين و آموزه هاي الهي در آن كاملا از عرصه سياسي كنار گذاشته شده اند. غرب با سيطره فكري و تمدني خويش و تحميل ديدگاههاي خويش بر ديگران بويژه بر ملل جهان اسلام چنين وانمود كرده است كه معنا و مفهومي متفاوت براي جمهوريت و جود ندارد و تنها معناي صحيح آن همان قرائت غربي آن است. از اين رو برخي نيز در كشور ما هنگام طرح اين نظريه توسط امام خميني تحت تأثير نگرش غربي بر تناقض آميز بودن آن اعتقاد داشته اند.(۱۱) اما چنين تفسيري از ميراث سياسي امام خميني نادرست بوده و غرب مدرن را معيار داوري قرار مي دهد. اما بايد توجه داشت كه هنر امام خميني فرارفتن از سيطره و هژموني غرب است و به تعبير سامي زبيده «امام خميني چنان سخن مي گويد كه گويي غرب وجود ندارد».(۱۲) در واقع چنانكه بابي سعيد نيز بخوبي در اثر ارزشمند خود نشان داده است، نوآوري امام خميني شكست سيطره و مركزيت غربي است. از نظر وي: اسلام گرايي تلاشي است براي تبيين مدرنيته اي كه حول اروپامداري ساخته نشده است. از اين منظر اسلام گرايي آن گونه كه خود اسلام گرايان نيز ادعا مي كنند، جنبشي آشكار براي انكار غرب به حساب مي آيد. البته رد غرب را نبايد به معناي تلاش براي استقرار جوامع كشاورزي سنتي دانست. انجام اين كار به معناي گفتگوي مجدد با هويت مدرنيته و هويت غرب است. اين نوع نگرش، تلويحا در پاره اي از بحثهاي اخير راجع به رابطه بين مدرنيته و پست مدرنيته يافت مي شود.(۱۳) از اين منظر تنها زماني مي توان اسلام گرايي معاصر را كه امام خميني مصداق بارز آن است، درك نمود كه از غرب مركزيت زدايي شده باشد و غرب نيز همانند مركزي بين ديگر مراكز باشد: منطق اسلام گرايي مستلزم منطقه اي شدن غرب و جا دهي مجدد آن به عنوان مركز در ميان ساير مراكز است. ديگر تلقي يك شكل بندي فرهنگي كه فرهنگهاي ديگر لزوما در صدد تقليد از آن باشند، وجود ندارد. ظهور اسلام گرايي تنها در فضايي قابل فهم است كه در آن غرب مركز زدا شده باشد.(۱۴) شايد بتوان پس از شناسايي دال مركزي گفتمان سياسي امام خميني ره جامع ترين توصيف را در باره مكتب سياسي امام خميني در كلام مقام معظم رهبري بيابيم. آيت الله خامنه اي كه شاگرد مبرز امام خميني بوده و در مراحل انقلاب نيز همواره از ياران نزديك و ملازمان خاص ايشان بوده است، در مراسم بزرگداشت ارتحال امام خميني در ۱۴ خرداد ۱۳۸۳ در بهشت زهرا(ع) توصيف جامع و فراگيري از مكتب سياسي امام خميني ارائه دادند. ايشان با اشاره به جايگاه امام خميني در جهان معاصر خطوط اساسي و برجسته مكتب سياسي امام خميني را در پنج ويژگي اساسي اعلام كردند. آنچه در پي مي آيد گزيده اي از عبارات معظم له مي باشد(۱۵) كه مستندات آن از كلام امام خميني ره پس از نقل ديدگاههاي ايشان ذكر شده است: ۱. پيوند معنويت و سياست در مكتب سياسي امام، معنويت با سياست در هم تنيده است. در مكتب سياسي امام، معنويت از سياست جدا نيست؛ سياست و عرفان، سياست و اخلاق. امام كه تجسم مكتب سياسيِ خود بود، سياست و معنويت را با هم داشت و همين را دنبال مي‏كرد؛ حتّي در مبارزات سياسي، كانون اصلي در رفتار امام، معنويت او بود. همه‏ي رفتارها و همه‏ي مواضع امام حول محور خدا و معنويت دور مي‏زد. امام به اراده‏ي تشريعي پروردگار اعتقاد و به اراده‏ي تكوينيِ او اعتماد داشت و مي‏دانست كسي كه در راه تحقق شريعت الهي حركت مي‏كند، قوانين و سنت‏هاي آفرينش كمك گار اوست. امام خميني در نخستين نوشته هاي خويش بر مسأله پيوند دين و سياست تأكيد نموده اند. جدايي دين از سياست از نظر ايشان فكري است كه توسط ابتدا از سوي بني اميه در صدر اسلام و سپس از سوي استعمارگران مطرح شده است. استعمارگران «تبليغ كردند كه اسلام دين جامعي نيست؛ دين زندگي نيست؛ براي جامعه نظامات و قوانين ندارد؛ طرز حكومت و قوانين حكومتي نياورده است.»(۱۶) چنين شعاري از نظر امام خميني ره شاخصه اسلام آمريكايي است. «... اسلام آمريكايي اين بود كه ملاها بايد بروند درسشان را بخوانند چكار دارند به سياست، با صراحت لهجه مي گفتند...»(۱۷) ۲. اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم شاخص دوم، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم كرامت انسان، هم تعيين‏كننده بودن اراده‏ي انسان. در مكتب سياسي امام، هويت انساني، هم ارزشمند و داراي كرامت است، هم قدرتمند و كارساز است. نتيجه‏ي ارزشمندي و كرامت داشتن اين است كه در اداره‏ي سرنوشت بشر و يك جامعه، آراء مردم بايد نقش اساسي ايفا كند. لذا مردم‏سالاري در مكتب سياسي امام بزرگوار ما - كه از متن اسلام گرفته شده است - مردم‏سالاريِ حقيقي است؛ مثل مردم‏سالاري امريكايي و امثال آن، شعار و فريب و اغواگريِ ذهنهاي مردم نيست. مردم با رأي خود، با اراده‏ي خود، با خواست خود و با ايمان خود راه را انتخاب مي‏كنند؛ مسؤولانِ خود را هم انتخاب مي‏كنند. از طرف ديگر امام با اتكاء به قدرت رأي مردم معتقد بود كه با اراده‏ي پولادين مردم مي‏شود در مقابل همه‏ي قدرتهاي متجاوز جهاني ايستاد؛ و ايستاد. سامي زبيده تفكر سياسي امام خميني را بدان جهت به عصر جديد متعلق مي داند كه مردم در آن نقش مهمي دارند.(۱۸) بارزترين نمونه هاي سخنان امام خميني را در باب نقش مردم مي توان در گزاره معروف زير دانست: « ميزان رأي ملت است.»(۱۹) ايشان در جاي ديگر ضمن تأكيد بر ولايت فقيه اظهار داشته است « ... تولي امور مسلمين و تشكيل حكومت بستگي دارد به آراي اكثريت مسلمين كه در قانون اساسي هم از آن ياد شده است و در صدر اسلام تعبير مي شده به بيعت با ولي مسلمين.»(۲۰) ۳. رويكرد بين المللي و جهاني شاخص سوم از شاخصهاي مكتب سياسي امام، نگاه بين‏المللي و جهانيِ اين مكتب است. مخاطب امام در سخن و ايده‏ي سياسي خود، بشريت است؛ نه فقط ملت ايران. ملت ايران اين پيام را به گوش جان شنيد، پايش ايستاد، برايش مبارزه كرد و توانست عزت و استقلال خود را به‏دست آورد؛ اما مخاطب اين پيام، همه‏ي بشريت است. مكتب سياسي امام اين خير و استقلال و عزت و ايمان را براي همه‏ي امت اسلامي و همه‏ي بشريت مي‏خواهد؛ اين رسالتي است بر دوش يك انسان مسلمان. امام خميني در موارد مكرر بر پيام انقلاب اسلامي براي تمامي جهان و نيز الگو بودن آن براي تمامي مردم ستمديده تأكيد كرده اند. در كلامي مي فرمايند: « اميد است انقلاب اسلامي ملت بزرگ ما و پيروزي عظيم آنان بر دشمنان اسلام و مملكت راهنمايي براي ساير ملل ستمديده و تحت سلطه قرار گيرد و با اتحاد و همبستگي، شرّ همه سلطه گران و بخصوص آمريكا را از خود كوتاه نموده در تحت تعاليم مقدسه اسلام، عظمت از دست رفته خود را باز يابند.»(۲۱)جاي ديگري نيز بر الگو گيري ديگر مسلمانان از مردم ايران اشاره نموده است: « ملتهاي مسلمان از فداكاري مجاهدين ما در راه استقلال و آزادي و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگيرند و با پيوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشكنند، به پيش به سوي آزادگي و زندگي انساني بروند.»(۲۲) ۴. پاسداري از ارزشها و ولايت فقيه « شاخص مهم ديگر مكتب سياسي امام بزرگوار ما پاسداري از ارزشهاست، كه مظهر آن را امام بزرگوار در تبيين مسأله‏ي ولايت‏فقيه روشن كردند. از اول انقلاب اسلامي و پيروزي انقلاب و تشكيل نظام اسلامي، بسياري سعي كرده‏اند مسأله‏ي ولايت‏فقيه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفي كنند؛ برداشتهاي خلاف واقع و دروغ و خواسته‏ها و توقعات غيرمنطبق با متن نظام سياسي اسلام و فكر سياسي امام بزرگوار.» ولايت فقيه در كانون تفكر سياسي امام خميني قرار دارد. از نظر ايشان « ولايت فقيه از موضوعاتي است كه تصور آنها موجب تصديق مي شود، و چندان به برهان احتياج ندارد. به اين معنا كه هر كس عقايد و احكام اسلام را، حتي اجمالا، دريافته باشد چون به ولايت فقيه برسد و آن را به تصور آورد، بي درنگ تصديق خواهد كرد و آن را ضروري و بديهي خواهد شناخت»(۲۳)ا شايد بتوان مهم ترين توصيه امام خميني را در پاسداري از اين ارزش در كلام معروف وي بدانيم كه فرمودند: « پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا آسيبي به اين مملكت نرسد»(۲۴) ۵. عدالت اجتماعي عدالت اجتماعي يكي از مهمترين و اصلي‏ترين خطوط در مكتب سياسي امام بزرگوار ماست. در همه‏ي برنامه‏هاي حكومت - در قانونگذاري، در اجرا، در قضا - بايد عدالت اجتماعي و پُر كردن شكافهاي طبقاتي، مورد نظر و هدف باشد. اين‏كه ما بگوييم كشور را ثروتمند مي‏كنيم - يعني توليد ناخالص ملي را بالا مي‏بريم - اما ثروتها در گوشه‏يي به نفع يك عده انبار شود و عده‏ي كثيري هم از مردم دستشان خالي باشد، با مكتب سياسي امام نمي‏سازد. امام خميني (ره) هدف اساسي خود را برقراري عدالت اسلامي معرفي كرده اند. « عدالت اسلامي را مي خواهيم در اين مملكت برقرار كنيم.... يك همچو اسلامي كه در آن عدالت باشد، اسلامي كه در آن ظلم هيچ نباشد، اسلامي كه در آن شخص اول با آن فرد آخر همه علي السواء در مقابل قانون باشند.»(۲۵) در جاي ديگر فرموده اند: « حكومت اسلامي، جمهوري اسلامي، عدل اسلامي را مستقر كنيد. با عدل اسلامي همه و همه در آزادي واستقلال و رفاه خواهند بود.» ● نتيجه گيري مكتب سياسي امام خميني مبتني بر اصولي است كه امام خميني در طول دوران مبارزاتي خويش از نخستين اثر خويش در سال ۱۳۲۳ در كتاب كشف الاسرار تا آخرين مكاتبات خويش در سال ۱۳۶۸ آنها را ارائه نموده است. هر چند پس از امام خميني در تفسير اين اصول اختلاف نظرهايي شكل گرفته است و ديدگاههاي مختلف در جزئيات تفكر سياسي امام خميني ظاهر شده است، اما به نظر مي رسد اصول مكتب سياسي امام خميني را مي توان با مراجعه به آثار مكتوب و شفاهي ايشان تدوين نمود. يكي از روشهاي توضيح تفكر سياسي امام خميني نگرش گفتماني است كه طبق آن سعي مي شود دال برتر و محوري يك انديشه شناسايي شده و متعاقب آن چگونگي هم نشيني نشانه ها در آن و مفهوم آنها مورد بررسي و مطالعه قرار گيرد. به نظر مي رسد «حكومت اسلامي» در قالب نظام جمهوري اسلامي را كه خود متشكل از دو مؤلفه اسلاميت يا همان ولايت فقيه است و جمهوريت يا نقش مردم را كانون تفكر سياسي است. بديهي است كه نشانه هايي چون مردم، آزادي، عدالت، مجلس، انتخابات و بسياري ديگر در اين نظام مفصل بندي يا همان مجموعه نشانه ها متفاوت از مفاهيم و نشانههاي به كار گرفته شده در گفتمان غرب خواهد بود. عدم توجه به اين نكته موجب سوء فهم نسبت به گفتمان سياسي امام خميني گرديده است. در عصر حاضر از نظر نوشتار حاضر دقيقترين توصيف از اصول تفكر سياسي امام خميني توصيف موجز اما دقيقي است كه شاگرد برجسته و جانشين امام خميني در سالگرد ارتحال ايشان ارائه داده است. در نهايت اگر بخواهيم اصول انديشه امام خميني را در قالب يك مفصل بندي گفتماني به تصوير كشيم، مي توانيم آن را به صورت نمودار نشان دهيم. البته بديهي است كه نشانگان ديگري نيز غير از موارد ذكر شده همانند انتخابات، قانون، مشاركت سياسي، در انديشه سياسي امام خميني ره وجود دارد كه در اين نوشتار به جهت گزارش اجمالي و تمركز بر مهمترين موارد صرفا موارد مهم مطرح شده است. ● پي نوشت: ۱. ميشل فوكو، انقلاب ايران روح جهان بي روح، ۲. ديويد هوارث، " گفتمان"، در: ديويد مارش و جري استوكر، روش و نظريه در علوم سياسي، امير محمد حاج يوسفي، تهران، پژوهشكده مطالعات راهبردي، ۱۳۷۸، صص ۱۹۵-۲۲۲. ۳. . Marianne Jorgensen, & Louise Philips, Discourse Analysis As theory & method, London, Sage Publications. ۲۰۰۲. ۴. .David Howarth, Discourse, Buckingham, Open University Press, ۲۰۰۰, ۱۰۱-۱۰۲. ۵. هوارث، همان. ۶. نك: محمد هادي معرفت، ولايت فقيه، قم، موسسه انتشاراتي تمهيد، ۱۳۷۷، ۴۳-۵۰. ۷. امام خميني، صحيفه نور، ج ، ص . ۸. صحيفه نور، ج ۲: ۳۶ ۹. همان. ۱۰. كاظم قاضي زاده و سعيد ضيائي فر، انديشه هاي فقهي- سياسي امام خميني، تهران، مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري، ۱۳۷۷، ۱۵۸ ۱۱. مهدي حايري، حكمت و حكومت، لندن، نشر شادي، ۱۳۷۵، ۲۱۶. . Sami Zubaidah, Islam, the People & the State, London, Routledge, ۱۹۸۹, P. ۳۳ ۱۲.بابي سعيد، هراس بنيادين: اروپامداري و ظهور اسلام گرايي، غلامرضا جمشيديها و موسي عنبري، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۹، ص۱۲۰. ۱۳. همان، ۱۴۹ ۱۴. سخنراني مقام معظم رهبري در سالگرد ارتحال امام خميني ره در بهشت زهرا(ع)، ۱۴/۳/۱۳۸۳. ۱۵. امام خميني، ولايت فقيه، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني ره، چ ۸، ۱۳۷۸، ص۴. ۱۶. صحيفه نور، ج ۱۸، ص ۳۶. ۱۷. Sami Zubaidah, Ibid. ۱۸. براي نمونه هايي از سخن امام خميني ره در مورد ميزان بودن مردم نك: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، جايگاه مردم در نظام اسلامي: تبيان آثار موضوعي، تهران، موسسه تنظيم نشر و آثار امام خميني ره، تابستان ۱۳۷۹، ص ۳۸-۴۵. ۱۹. همان، ص ۹. ۲۰. موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، اسلام ناب در كلام و پيام امام خميني، تبيان دفتر پنجم، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چ ۵، ۱۳۷۴، ص ۲۶۸. ۲۱. همان. ۲۲. امام خميني، ولايت فقيه، ص ۳. ۲۳. صحيفه امام، ج ، ص . ۲۴. همان، ج ۹، ص ۴۲۵. ۲۵. همان، ج ۷، ص ۱۱۵. غلامرضا بهروزلك جمع آوري شده ازمنابع گونانون


دسته ها :
X