تنها شعار توليد ملي نه؛ كمي هم تلاش خبرگزاري موج - گروه سياسي ايران به يك كشور مصرف كننده تبديل شده است كه اين ويژگي كاهش توليد ملي را در پي دارد؛ البته كاهش توليد در كشور دلايلي همچون عدم تنظيم و تعديل نرخ ارز و اختصاص نيافتن 30 درصد درآمد حاصل از قانون هدفمندي يارانه ها بوده و آفتي براي توليد ملي محسوب شده است؛ اما انتظار مي رود در سالي كه به توليد ملي،حمايت از كار و سرمايه ايراني مزين شده است اقدامات ميسري صورت بپذيرد. در همين راستا گفت و گويي را با ابراهيم جميلي، عضو اتاق بازرگاني ايران و كرج انجام داده ايم كه به شرح زير است: اولويت ها و موانع سال توليد ملي چيست؟ مهمترين اولويت، اين است كه نبايد فقط به شعار حمايت از توليد ملي بسنده كنيم؛ بايد با اتخاذ اولويتهاي ويژه و با شناسايي موانع توليد از توليد ملي واقعي حمايت ميشود؛ هر مقداري كه بتوانيم راه كار عملي براي افزايش توليد ملي پيدا كنيم، مي توانيم بگوييم توانسته ايم كاري براي اقتصاد كشور بكنيم. اگر بنشينيم و دور از بحث هاي حاشيه اي طرح حمايت از توليد را به صورت كاملا ميداني بررسي كنيم و توليد محوري را پاشنه آشيل رشد اقتصادي قرار دهيم موفق خواهيم بود. ضمن اين كه بايد حمايت هاي خودمان را بر پايه اين نامگذاري به صورت عملياتي انجام دهيم. ابتدا بايد موانع توليد ملي را شناخت و براي آن تعدادي كه واقعا اصلا نمي شود اسم مشكل روي آن گذاشت راهكاري مناسب پيدا و سپس آن را حل كرد. توليدكنندگان هم اكنون با مشكلات متعددي درخصوص نقديگي مواجه هستند و نبايد فشاري بيش از اين روي دوش تجار قرار گيرد. كدام صنايع اولويت دار تر هستند؟ بايد صنايعي كه در آن ها توفيق بيشتري را داريم مورد عنايت قرار دهيم؛ اكنون اولويت هاي صنايع ما در نفت و گاز و معادن است. اگر در اين 3 بخش سرمايه گذاري كنيم قطعا موفقيتمان بيشتر است؛ به عنوان يكي از دست اندركاران صنعت معدن بايد بگويم كه اولويت دادن به اين صنعت مي تواند اقتصاد را دگرگون كند. بانك ها براي رفع توليدكنندگان چه اقداماتي را تاكنون انجام داده اند؟ در واقع بانك هاي كشور براي حل مشكلات تنها به بخش خصوصي و توليدكنندگان قول اختصاص منابع را مي دهند؛ اما عملا منابع آن در اختيار شركتهايي كه وابسته به دستگاه هاي دولتي هستند تعلق پيدا مي كند. در شرايط تحريم ها، ال سي هاي بانكي به كمك بخش خصوصي مي آيد اما آيا يك فعال اقتصادي مي تواند تا 120 درصد سپرده نزد بانك قراردهد؟ در هيچ جاي دنيا اين درصد وجود ندراد كه 120 درصد سپرده بگذاريم تا اينكه يك السي بازي شود، در ساير نقاط دنيا يك السي با 10 درصد سپرده باز ميشود؛ تجار نمي توانند از منابع سرمايه در گردش خود را در اختيار بانك قراردهند تا منابع آنها تامين شود. قاچاق نيز به توليد ملي ضرر مي رساند، راهكاري براي جلوگيري آن درنظر گرفته شده است؟ در شرايطي سختي كه توليدكنندگان ما با آن روبه رو هستند؛ قاچاق كالا بزرگترين دغدغه توليد كنندگان است و بايد با يك عزم ملي جلوي قاچاق كالا را به كشور بگيريم. با اجرايي شدن طرح شبنم توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت ، كالاهاي ورودي به كشور داراي شناسنامه مي شوند؛ از سوي ديگر كساني كه به عرضه كننده كالا هستند بايد نسبت به فروش كالاي قاچاق ميل كمتري را نشان دهند و بيشتر به سوي كالاهايي كه از طريق قانوني وارد كشور شده روي آورند. اگر اين اقدامات صورت پذيرد، توليدكننده مي تواند بر كيفيت، پشتيباني و خدمات پس از فروش كالاي خود متمركز شود؛ اگر اين اقدامات ابتدا از سوي عرضه كنندگان و توليدكنندگان رخ دهد مطمئنا مردم به سمت كالاهاي داخلي روي مي آورند. تهيه و تنظيم: احمد كريمي
جايگزيني كالاي ايراني در خانوادهها وظيفه جهادي زنان است اين موضوع موجب رونق اقتصادي كشور و حل مشكل بيكاري جوانان ميشود.
با نام گذاري سال 91 به عنوان سال "توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني"، بي گمان مي انديشيد كه هر گروه سني و جنسي چه وظيفه اي در جهت تحقق اين هدف والا و ارزشمند دارد؟
بي ترديد اذعان به اين موضوع داريد كه زنان شايد بيش از هر گروه ديگري مي توانند در اجراي اين انديشه و متعاقب آن در جهت نيل بدان نقش داشته باشند؛ زنان جامعه مي توانند به عنوان متصديان پايه گذاري قلمداد شوند كه در برداشتن گام هاي نخستين اين هدف، نقش مبرهن و اجتناب ناپذيري را ايفا نمايند.
كليد توسعه و پيشرفت اقتصادي هر نظامي با حمايت از توليد ملي و مصرف كالاهاي توليد داخلي ميباشد كه با همراهي و پشتيباني از سرمايه گذاران داخلي و توليد ملي پايه هاي اقتصادي و صنعتي ايران اسلامي عزيزمان مستحكم خواهد شد.
شعار رهبري تدبير و هوشمندي ولي فقيه را در نامگذاري اين سال به نام توليد ملي ، حمايت از كار و سرمايه ايراني همراه با دستآوردهاي نيروي صديق و انساني جوانان اين مرزو بوم با توليد كالاي داخلي با كيفيت ، بادوام و قيمت مناسب و مصرف بيشتر در مقايسه با كالاهاي خارجي مشابه ، در رشد و توسعه اقتصادي كشور ميباشد كه هرساله در باور جهانيان بيشتر و بيشتر نمود پيدا ميكند.
در اين راستا با حمايت از برنامه هاي كار و سرمايه ملي به صورت جدي وبا اتكا به يك فرهنگ غني ، ارتقاء سطح توليد ملي به جايگاه قابل قبول نياز به بازنگري وتدوين شايسته دارد كه از جمله مي توان به تعامل دانشگاهها و بررسي نتايج تحقيقات در پروسه توليد ، لحاظ كردن پژوهشهاي سرمايه گذاري و فرصت هاي شغلي براساس قوانين و برنامه هاي مدون كوتاه و بلند مدت و جلوگيري از انحرافات در اجراي برنامه ها اشاره نمود.
* با توجه به اينكه شركت صنايع چوب وكاغذ مازندران حدود 18درصد از نيازهاي كاغذهاي مصرفي كشور را بعهده دارد، وظايف مجموعه مديريت و پرسنل گرانقدر اين واحد توليدي به مراتب در اجراي فرمايشات مقام معظم رهبري در سال 1391بسيار سنگين تر شده كه در اين راستا تلاش و كوشش بيشتر و عزم راسخ ايشان را در تحقق برنامه هاي اقتصادي با هدف قطع وابستگي ها ، غلبه بر تحريمها ، حفظ اشتغال پايدار ، حفظ ارزشهاي مقدس امام راحل و شهداي انقلاب و دفاع مقدس و خاصه شهداي عزيز عرصه هاي كار و توليد را در سايه ولايت فقيه طلب مي نمايد.
لذا در شرايطي كه بطور مرتب تهاجم قدرتهاي سلطه جو عليه كشورمان وجود دارد و انواع تهديدها و تحريم ها اعمال و دشمنان جمهوري اسلامي ما را در مضيقه قرار مي دهند، توجه به توليد داخلي يك ضرورت عمده به شمار مي رود . از سوي ديگر با توجه به نقدينگي بالا و وجود سرمايه هاي سرگردان ، جهت دادن اين منابع و سوق دادن آن به سمت توليد با كيفيت مي بايست بطور دايم مورد توجه قرار گرفته و سرمايه هاي كوچك از طريق توليد و بورس به سمت توليد مطلوب و مصرف كالاهاي داخلي پيشرفته بصورت يك فرهنگ و يك ارزش واقعي مطرح شده و جدي گرفته شود و كليه نهادها و وزراتخانه هاي امور اقتصادي ، دارايي ، تعاون ، كار و امور اجتماعي ، بانك مركزي و ساير بانكها بايد برنامه هاي پشتيباني خود را از توليد و توليد كننده ارائه نمايند. در اين راستا و در مصداق اين موضوع و بحث كيفي محصولات فقط به اين نكته اشاره كه محصولات توليدي شركت صنايع چوب وكاغذ مازندران ( انواع كاغذ ) در سال 1389 با صادرات به كشورهاي اروپايي از نظر معيارهاي استاندارد جهاني با توليدات خارجي برابري داشته و از افتخارات صادرات غير نفتي به شماره مي رود كه البته ظرفيت هاي بالاتري براي بهتر شدن وضعيت كنوني صادرات از سوي اين مجموعه توليدي نيزتوسط مديريت منسجم و مقتدر اين مجموعه صنعتي و ملي در دست بررسي ميباشد كه در فعاليتهاي آتي اين شركت برنامه ريزي شده است.
اميد است در دهه چهارم انقلاب كه دهه پيشرفت و عدالت نامگذاري شده براي حمايت از توليد ملي، كار و سرمايه ايراني خيز بلندي با هدف تقويت اقتصاد كشور برداشته شود.
علي دزائي پور
منابع:شمال نيوز
رحيم زارع | ||||
|
مفهوم «سبك زندگي» طي چند دهه اخير، صاحب نظران عرصه هاي گوناگون از جمله جامعه شناسي را به خود مشغول كرده است. افراد از لحاظ حرفه، حيثيت و نفوذ، قدرت، عادت، علاقه و خصيصه هاي فرهنگي با يكديگر تفاوت دارند؛ از اين رو ضرورتاً سازمان و فعاليت هاي گروهي و الگوهاي زندگي روزانه به شيوه ها و سبك هاي مختلف زندگي تقسيم مي شود. تحولات دهه هاي اخير، چه در زمينه هاي فرهنگي و چه در عرصه هاي ساختاري به تعدد، تنوع و گاه تعارض سبك هاي زندگي منجر شده است.
مفهوم «سبك زندگي» طي چند دهه اخير، صاحب نظران عرصه هاي گوناگون از جمله جامعه شناسي را به خود مشغول كرده است. افراد از لحاظ حرفه، حيثيت و نفوذ، قدرت، عادت، علاقه و خصيصه هاي فرهنگي با يكديگر تفاوت دارند؛ از اين رو ضرورتاً سازمان و فعاليت هاي گروهي و الگوهاي زندگي روزانه به شيوه ها و سبك هاي مختلف زندگي تقسيم مي شود. تحولات دهه هاي اخير، چه در زمينه هاي فرهنگي و چه در عرصه هاي ساختاري به تعدد، تنوع و گاه تعارض سبك هاي زندگي منجر شده است.
سبك هاي زندگي، الگوهايي براي روش زيستن هستند كه خطوط و نقوش كلي تمايز ساخت يافته طبقاتي را آشكار مي نمايد. غالباً اين مفهوم در ارتباط با مفاهيم ديگر جامعه شناختي از قبيل طبقه، قشربندي، توليد، مصرف، و هويت مورد بررسي و مطالعه قرار ميگيرد.
از ديدگاه جامعه شناختي، كاهش نظارت هاي اجتماعي چهره به چهره، تنوع خاستگاه-هاي منطقه اي و قوميتي، امكانات بيشتر براي تحرك اجتماعي عمودي و افقي، كاهش وابستگي هاي انتسابي فرهنگي، خانوادگي و مكاني، امكانات گسترده تر دسترسي به فرهنگهاي متنوع، از جاكندگي فرهنگي، شدت روزافزون برخوردهاي فرهنگي، دلزدگي و بيقراري انسان كلانشهري، و نياز وي به نظام ها و سازوكارهاي تسلي بخش و غيره از جمله عوامل گسترش تنوع فرهنگي و سبك زندگي در كلان شهر است.(شالچي،1381)
تعريف سبك زندگي
سبك زندگي مفهومي است كه با انتخابي شدن زندگي روزمره معنا مي يابد. برخلاف جوامع سنتي، در جامعه معاصر به واسطه اهميت خود و مسئوليت شخصي و ظهور جامعه مصرفي در زندگي قدرت انتخاب نيز بيشتر شده است.
بنابراين، پديده اجتماعي سبك هاي زندگي از اجزاي سازنده تحولات مدرنيته تلقي مي گردد؛ زيرا سبك هاي زندگي بازنمودي از جستجوي هويت و انتخاب فردي است. بهعلاوه اين موضوع از چنان قابليتي برخوردار است كه مي تواند ابعاد مختلف مدرنيته را معرفي نمايد. در دنياي امروز مفهوم سبك زندگي راهي براي تعريف ايستارها، ارزش ها و همچنين نشانگر ثروت و موقعيت اجتماعي افراد است. مطالعات سبك زندگي از اين جهت اهميت دارد كه شيوه هاي ارتباط و پيوند اجتماعي حاصل از فرايندهاي فرهنگي و اقتصادي مدرن را آشكار ميسازد.
به طوركلي، در بررسي تعاريف موجود درباره سبك زندگي با دو رويكرد اصلي مواجه مي شويم: گروهي كه سبك زندگي را مجموعه رفتارهاي عملي و آنچه در زندگي اجتماعي افراد به صورت عينيت يافته مشاهده مي شود، مي دانند و گروه دوم ارزش ها و نگرش ها را نيز در زمره سبك زندگي مي دانند. در اين پژوهش تعريف فاضلي (1382، ص57) را مبنا قرار مي دهيم «سبك زندگي مجموعه رفتاري در حوزه مصرف فرهنگي و مادي زندگي اجتماعي است كه در عرصه عمل محقق شده و قابل مشاهده است.»
در تعريف ياد شده سه نكته قابل توجه است:
1. گرچه ارزش ها و نگرش ها در به وجود آمدن سبك زندگي مؤثرند اما جزيي از آن محسوب نمي شوند، بلكه سبك زندگي همان بخش از زندگي است كه عملاً تحقق مي يابد. در واقع طيف كامل فعاليت هايي است كه افراد در زندگي روزمره انجام مي دهند.
يعني اينكه ارزش ها و نگرش هاي مشابه به سبك زندگي يكسان نمي انجامد و داشتن سبك زندگي همسان به معناي ارزش ها و نگرش هاي مشابه نيست.
2. همچنين سبك زندگي بايد زائيده انتخاب گري افراد باشد زيرا سبك زندگي شامل آن دسته رفتارهايي كه مردم حق انتخاب جايگزين براي آنها ندارند، نمي شود.
3. سبك زندگي نسبت مستقيمي با مصرف دارد زيرا مصرف در خدمت تعريف كردن كيستي كنش گران
(پاسخ به سوال من كيستم؟)، بازكردن راهي براي عضويت افراد در گروه هاي اجتماعي، تثبيت مقولات فرهنگي، ايجاد ازخودبيگانگي يا نفي آن، ايجاد يا بازتوليد انواع نابرابري هاي اجتماعي، ايجاد گروه بندي هاي مدرن متمايز از گروه بندي هاي سنتي مبتني بر جنسيت و غيره بازتوليد اقتصادي سرمايه داري است. (فاضلي، 1382، ص57)
اينكه مردم چقدر، به چه نحوي و چگونه مصرف مي كنند در شكل دهي سبك زندگي آنها بسيار تعيين كننده است. در تبيين چرايي اين موضوع بايد در نظر داشت كه نحوه مصرف تا حد زيادي انتخاب هاي افراد و دلايل آن را آشكار مي سازد. مطالعه كيفيت مصرف، اين امكان را فراهم مي آورد كه حتي به ارزش ها و نگرش هاي افراد نيز راه يابيم. به عبارت ديگر مصرف، نمود خارجي نگره هاي دروني است كه در شكل دهي به ساير رفتارها تأثير دارد.
در اين پژوهش، رابطه سبك زندگي و مصرف زنان مورد تأكيد قرار گرفته است. نقش زنان در مصرف از اين جهت اهميت دارد كه زنان با توجه به نقش مادري در خانواده، يكي از اصلي ترين عناصر فرآيند هويت يابي و جامعه پذيري فرزندان و نسل آينده جامعه هستند و بر هويت فردي و سبك زندگي نسل هاي آتي جامعه تأثيرگذارند. در واقع «زن» از اين منظر عنصري «فرهنگ ساز» تلقي مي شود كه ارزش ها، اعتقادات و شيوه هاي رفتار و عناصر ديگر فرهنگي را از نسلي به نسل ديگر منتقل مي كند.
همچنين با نگاهي درون فرهنگي اين موضوع قابل توجه است كه به سبب احكام خاص عملي كه بر رفتار ديني زنان مترتب است، طبيعتاً مصرف در زنان نيز مشمول چارچوب ها و محدوديت-هايي مي شود كه بي اعتنايي به آنها هويت ديني جامعه را خدشه دار ميسازد.
بي اعتنايي به ارزش ها و اعتقادات ديني در نوع مصرف، نظم اجتماعي و ارائه الگوي متعالي حيات انساني و نيز با توجه به آميختگي فرهنگ اسلامي و ايراني در هويت بخشي به آحاد جامعه سبب ايجاد گسست نسلي، تناقضات ارزشي و بحران هويتي در اقشار و گروه هاي اجتماعي مختلف بهويژه زنان و جوانان خواهد شد.
مطالعه سبك زندگي زنان اين ديدگاه را تقويت مي كند كه رفتار زنان و نحوه ارتباط رفتارها با يكديگر داراي الگوهاي مشخصي مي باشد. الگوداربودن رفتارها، سبك زندگي را موضوعي قابل تحليل معرفي مي كند.
همچنين سبك زندگي، موضوعي قابل پيش بيني است؛ چرا كه سبك زندگي از مسيري كه جامعه در فرايند حركت به سوي آينده طي مي كند، متأثر است. اين نكته در خصوص سبك زندگي مادي و فرهنگي توأمان صدق ميكند.
فرآيندهاي جهاني شدن، گسترش ارتباطات رسانهاي و كم شدن فاصله مركز و پيرامون در ابعاد اطلاعاتي همواره سبب تغيير و تنوع سبكهاي زندگي در بين اقشار مختلف شده است. در نظر داشتن عوامل ياد شده و داشتن تصويري واقع بينانه از شرايط آينده راهي براي شناخت مسير احتمالي حركت جامعه يا حداقل شناخت راهي است كه مردم پيمودن آن را مطلوب ميپندارند. (فاضلي، 1382، صص180- 179)
مصرف و هويت: كاركرد نمايشي مصرف
عامل مصرف در تحليل سبك زندگي از اهميتي اساسي برخوردار است. مصرف با كاركرد نمادين خود، هويت افراد را نشان مي دهد. كاركرد نمايشي مصرف ناشي از اين واقعيت در دنياي مدرن است كه جهت گيري مصرف تنها ناشي از ضرورت رفع نيازهاي زيستي نيست؛ بلكه انتخابي است كه هويت متمايز را آشكار مي سازد.
امروزه مصرف و نياز از هم فاصله گرفته اند و شكافي بين آنها به وجود آمده به نحوي كه ديگر مصرف انساني مطابق با نيازهاي انساني نيست؛ بلكه مصرف چيزي بيش از آن است و آن شكاف را مصرف گرايي پر كرده است.(موحد، عباسي و مرحمتي، 1389، ص8)
بودريار در كتاب نظام اشياء (1968) بيان ميكند كه مصرف به تنهايي ارضاء يك دسته از نيازهاي زيستي نيست، بلكه متضمن نشانهها و نمادها است. او معتقد است «مصرف را بايد به عنوان روندي تلقي كرد كه در آن خريدار يك قلم كالا از طريق به نمايش گذاشتن كالاهاي خريداري شده، به طور فعالي مشغول تلاش براي خلق و حفظ يك حس هويت است.» به عبارتي ديگر «مردم حس هويت چه كسي بودن را، از طريق آنچه مصرف ميكنند توليد مي كنند». (به نقل از باكاك، 1381، صص1-100)
همچنين در كتاب «جامعه نمايش» اين طور عنوان شده است كه امروزه «تمام زندگي جوامعي كه در آنها مناسبات مدرن توليد، حاكم است به صورت انباشت بيكراني از نمايشها تجلي مييابد». (گي دوبور، 1382، ص55) بنابراين مصرف را نيز بايد در قالب جامعه نمايش تحليل كرد؛ جامعهاي كه همه چيز در آن كالا است و خود كالا نيز به عنوان بازنمود چيزهاي ديگر ظاهر ميشود. واضح است كه اين وضعيت را نميشود و نبايد تنها با كنشگران اقتصادي تحليل كرد.
گسترش انواع بازارها و مراكز خريد مثل فروشگاههاي زنجيرهاي، فرصتي فراهم كرد تا جامعهشناسان و انسانشناسان در مورد فضاهاي خريد و مصرف، مطالعات بيشتري انجام دهند. (Chaney, 1996) برخي بر اين باورند كه از بعد از جنگ جهاني دوم، به تدريج فروشگاههاي بزرگ مكاني براي عرضه بيپايان سيل كالاها و فرصتهاي جديدي براي انتخاب دلخواه بودند؛ خريداران در گمنامي آرمانشهر عرضه كالا، همگي آزاد بودند بنا به ميل خود و بدون محدوديت در فروشگاه پرسه بزنند و از تسهيلات آن براي يافتن اجناسي كه مطابق ميل آنها است، بهرهمند شوند. (اباذري و كاظمي، 1384، ص168) اين روند رو به فزوني نشان ميداد كه ديگر كالا و مصرف آن از شكل سنتي خود خارج شده است و بايد آن را به عنوان يك روند اجتماعي و فرهنگي ديد كه شامل نشانهها و نمادهاي فرهنگي است. بنا به گفته بودريار «مصرف بايد به عنوان امري نگاه شود كه بيشتر مبتني بر خواست است و نه صرفاً مبتني بر نياز». (باكاك، 1381، ص4)
زنان، مصرف و سبك زندگي
در دهه هاي اخير، زنان كه هم حضور بيشتري در عرصه هاي شغلي و تحصيلي يافته اند و هم در اثر تغيير سبك زندگي غالباً مسئوليت خريد و تهيه اقلام مصرفي خانواده ها را برعهده گرفته اند، بيشتر مخاطب تبليغات مصرفي شده و نحوه حضور و الگوهاي ارزشي و نگرشي و رفتاري آنها تأثيرات فردي و اجتماعي مهمتري بر جاي گذارده است. (رفعت جاه، 1386، صص8-137)
وبلن از جمله جامعه شناساني بود كه به موضوع مصرف و نقش زنان در اين مورد توجه نموده است. به عقيده وبلن در طبقه مرفه جديد، نوعاً زنان هستند كه زندگي اجتماعي را سازماندهي ميكنند. آنها ابزارهايي هستند براي مردان تا از طريق «مصرف نيابتي»، ثروت خود را به نمايش بگذارند (به نقل از فاضلي، 1382، ص22)؛ يعني از طريق كالاهايي مانند زيورآلات يا لباسهاي گران قيمت و يا اعمالي مثل مسافرت به اروپا، آموزش زبان يا اسبسواري.
بنابراين در شهر، نمايش ثروت از طريق تزئينات و تفريحات به آگاهي فزاينده از سبك زندگي ميانجامد. بدين ترتيب بورژوازي جديد ميكوشد با نمايش ثروت، جدايي خود را از طبقه كارگر مشروعيت بخشد و سلسله مراتب اجتماعي را طبيعي جلوه دهد. بدين صورت است كه آنان اقتدار خود را بر كساني كه در سلسله مراتب پايينتر هستند، افزايش ميدهند.
وبلن با تأكيد بر كاركرد نمايشي مصرف، آن را راهكاري براي كسب منزلت اجتماعي مي داند. سئوال اصلي وبلن اين است كه مبناي افتخار، منزلت و جايگاه اجتماعي چيست؟ وي پاسخي ساده ميدهد، ثروت. حال، هرگونه ثروت براي آنكه بيشترين شأن و منزلت را براي صاحبش به ارمغان آورد، بايد به صورت خودنمايانه يا متظاهرانه به نمايش گذاشته شود. (به نقل از فاضلي، 1382، ص21) فرد در شرايط پيچيده كلان شهري، در اثر گسترش وسايل ارتباطي و تحرك جمعيت در معرض ديد افراد بي شماري قرار ميگيرد. در اين شرايط نمايش دادن كالا، تنها وسيلهاي است كه براي داوري كردن درباره اعتبار شخص وجود دارد.
برخي معتقدند وبلن منزلت و اعتبار اجتماعي را بر مبناي ثروت، تحليل ميكند كه كسب آن منوط به آن است كه ساير اعضاي جامعه از ثروتمند بودن فرد مطلع باشند. بنابراين فرد براي كسب منزلت بايد ثروت و توانايي مالي خود را به نمايش بگذارد و بهترين راه براي ارائه اين توانايي، مصرف است. (مرادي، 1387، ص37) در يك فرهنگ رقابتي، انسانها ارزششان را در مقايسه با ارزش ديگري ميسنجند. (كوزر، 1368، ص362) در واقع مصرف راه سنجش اين ارزشها را هموار ميكند.
وبلن بر اين باور است كه فايدهمصرف به عنوان وسيله كسب اعتبار، در بهترين شكل خود، در آن بخشي از جامعه مؤثرتر است كه ارتباطات اشخاص و تحرك جمعيت به صورت گسترده وجود دارد. در نتيجه مثلاً شهرنشين، عادتاً بيشتر از روستايي، به ظاهر خود ميرسد. منظور اين نيست كه شهرنشين طبيعتاً بيشتر مشتاق مصرف تظاهري است يا روستايي به تجمل توجه كمتري دارد. بلكه انگيزه اين رفتار تظاهري و تأثيرگذاري آن در شهر مشهودتر است.
«فاصله ايستادگي تا سماجت»
براساس رهنمود مقام معظم رهبري در سال پيشرو؛ مقامات تهران و بازوهاي اجرايي آنها بايد تمام همت خود را گسترش توليد ملي با توجه به سرمايه ايراني قرار دهند. بنرهاي تبليغي سخنان مقام معظم رهبري در عيد نوروز در همه جاي شهر و ادارات به چشم ميخورد غافل از آن كه موضوع «مو» نبوده و «پيچش مو» مدنظر معظمله بوده است.
جمهوري اسلامي ايران پس از پيروزي در بهمن 1357 همواره شاهد كارشكنيهاي رنگ رنگ غرب بوده است. كاخ سفيد شروع به وضع و اعمال تحريمهاي گوناگون عليه ايران اسلامي كرد. در طول جنگ تحميلي غرب با همراهي شوروي تحريمهاي ايران را گسترش دادند، آنها به كارشكنيها بسنده نكردند و از جان و دل به ديكتاتوري صدام حسين كمك كردند.
8 سال جنگ تحميلي با اين وضعيت كمر اقتصاد هر كشوري راميشكند، اما ايران توانست ازآن روزهاي مهلك به سلامت عبور كند.
پس از پايان جنگ تحميلي موضوعيت تحريمها عليه ايران اسلامي ادامه يافت اما بحث با جدي شدن پرونده اتمي ايران، ابعاد جديدي به خود گرفت كه تا امروز ادامه يافته است.
كشورهايي كه دچار تحريم ميشوند، به ناچار به اقتصاد بومي خود بها ميدهند. ژاپنيها در طول جنگ جهاني دوم آموختند چگونه خود را باور كنند. اين تجربه گران بها براي ساليان سال پس از پايان جنگ تحميلي به عنوان سر لوحه امور مردم سرزمين آفتاب در خاور دور قرار گرفت تا «نه» خود را به غرب با اقتصاد مقتدر بگويند.
همسايه ساموراييها، اژدهاي زرد نيز با اصلاح سيستم اقتصادي خود توانست به شكلي افسار گسيخته اقتصاد خود را توسعه بخشد به نحوي كه اژدهاي چينيها هراقتصادي را در هرجاي دنيا نابود ميكند.
متاسفانه در طول چند سال گذشته دروازههاي بازار ايران در مقابل محصولات خارجي ارزان قيمت گشوده شد تا پايههاي اقتصاد ايران به دليل كاهش فروش و ناتواني در رقابت با كالاهاي خارجي ضعيف شود. تراژدي اقتصاد ايراني ظرف 2 سال ايجاد شد!
اعداد و ارقام واردات به شكلي نجومي صعود كرد؛ از شير مرغ تا جان آدميزاد و سنگ قبر وارد شد. بر روي اغلب آنها عبارت «made in china» حكت شده بود.
كاش ماجرا به اين موارد ختم ميشد. روزهايي كه كشاورزان ايراني با انواع مشكلات و ضررهاي كلان دست به گريبان بودند، ميوههاي خارجي بازارهاي ايران را تصاحب كردند تا كشاورزان، فاسد شدن ميوههاي ايراني را در باغهاي خود نظاره كنند.
موضوع جالبتر اينجاست كه در آستانه سال 91 همين ميوههاي وارداتي، قرباني واردات افسارگسيخته شدهاند تا برخي انتظار شير با طعم پرتقال را بكشند! گاوهاي ورامين به جاي علوفه پرتقال وارداتي ميخورند تا خندهاي تلخ بر لبان بسياري نقش ببندد.
در نگاه مردم ژاپن واردات هر يك قلم كالا به منزله از دست رفتن يك سرمايه ملي است. اگر اتفاقاتي كه در بحث واردات و ورشكستگي كارخانجات ايران رخ داده است، در ژاپن روي ميداد، كابينه ظرف كمتر از يك ساعت ساقط ميشد.
منبع: روزنامه مردم سالاري - علي ودايع
بهره گيري از آموزه هاي دراكر
انديشه هاي پيتر دراكر بهانه اي شده است تا آنها كه با «علم مديريت» و «مديريت كسب و كار» سر و كار دارند به مرور آثارش بپردازند و انديشه هايش را بررسي و احيانا نقد كنند، هر چند كه كمتر كسي به خود جرأت مي دهد كه آموزههاي كسي را به چالش بكشد كه عنوان " پدر مديريت نوين" را از آن خود كرده است. اين نوشته شايد از حيث بهانه مشابهتي با سايرين داشته باشد اما بر سر تبيين انديشه هاي دراكر نيست بلكه به دنبال ترسيم شرايطي است كه دراكر و امثال او فرصت توسعه و ظهور مي يابند.
سال 90 با فراز و فرود هاي شديد اقتصادي در اجراي طرح هدفمندي يارانه ها، رشد و شكوفايي بورس كشور، تحريم هاي سخت اقتصادي، تورم هاي ماهيانه، نبود ثبات در قيمت ارز و سكه و... گذشت و مردم با اخبار اقتصادي فراواني در اين سال روبرو شدند. اما سوال از موفقيت بر انجام دستور رهبري يعني جهاد اقتصادي باقي است.
آنچه كه از فرمان بر جهاد اقتصادي برمي آيد، تلاش حداكثري بر شكوفايي اقتصادي است كه شاخص هاي رشد سرانه توليد ناخالص، رشد شاخص بورس، گردش مالي در سراسر نقاط كشور، فعال شدن بخش هاي خصوصي و تعاوني، اشتغال حداكثري نيروي انساني و افزايش رفاه عمومي است كه مي تواند نمرات همه مردم و بخصوص مسئولين در موفقيت باشد.
سال جديد بعد از تاكيد هاي متعدد رهبري در ديدار توليدگران، كارگران و فعالان اقتصادي بر استفاده مردم از توليد داخل در كالاهاي مشابه، سال كارآفريني و حمايت از توليد داخلي نام گرفت تا هم اكنون نقش مردم در جهاد اقتصادي بيش از پيش روشن شود.
اولين نكته اي كه از طرف مردم در استفاده از توليد داخل مطرح مي شود، كيفيت كالاهاي داخلي است كه معمولا كمتر از مشابه خارجي است. هر چند تاكيد همه مسئولين بر ارتقاي كيفيت است اما متاسفانه هنوز در برخي كالاهاي خصوصا عمده و فراگير همچون خودرو و وسائل خانه كيفيت پايين آن سبب دلخوري مصرف كننده مي شود. اين درحالي است كه مصرف توليد داخل سبب گردش مالي فراوان داخلي، اشتغال زايي، ارتقاي شاخصهاي بورس و در نتيجه شكوفايي اقتصادي مي شود.
سال جديد بعد از تاكيد هاي متعدد رهبري در ديدار توليدگران، كارگران و فعالان اقتصادي بر استفاده مردم از توليد داخل در كالاهاي مشابه، سال كارآفريني و حمايت از توليد داخلي نام گرفت تا هم اكنون نقش مردم در جهاد اقتصادي بيش از پيش روشن شود
بنابراين در سال حاضر توليد كنندگان به حمايت مسئولين و مردم بهصورت دو جانبه احتياج بيشتري دارند، خصوصا با توجه به اجراي قانن هدفمندي يارانه ها و اصلاح قيمت هاي انرژي، اگر مردم از توليد داخل استفاده نكنند، درآمدها با هزينه ها تناسب نيافته و به طور حتم توليد با شكست مواجه مي شود. البته يكي از دلايلي كه معمولا براي عدم كيفيت مناسب توليد داخل اشاره مي شود، رقابتي نبودن عرصه توليد در بازار هاي جهاني است.
بايد توجه داشت كه وقتي مي توان به عرصه رقابت وارد شد كه شرايط برابري وجود داشته باشد. به عبارت ديگر، از دشواري هاي اوليه فرآيند توليد گذر شده باشد، درآمدها با هزينه ها تناسب داشته باشد، نيروي انساني مناسب در اختيار باشد و ديگر موارد كه سبب وجود يك رقابت برابر با توليد كننده هاي جهاني خواهد شد. هرچند مي توان بين توليد كنندگان داخلي به عرصه رقابت دامن زد.
با اين وصف مي توان به سياست هاي زير جهت رشد فرآيند توليد داخل توجه كرد:
1. وضعيت سنجي شرايط اقتصادي در زمان هاي كوتاه و بلند (سه ماهه، يكساله، پنج ساله و...):
قوت هاي داخلي (مانند استعدادهاي سرشار نيروي انساني، نيروي انساني جوان، وجود منابع طبيعي)، ضعف هاي داخلي (كشمكش هاي سياست اقتصادي، اختلاف هاي بين قوه ها، عدم هماهنگي بين دستگاه هاي اجرايي)، تهديدهاي خارجي (تحريم هاي اقتصادي و تهديدهاي جنگي)، فرصت هاي خارجي (كشورهاي همسايه كه آماده مصرف توليدات و خدمات داخلي)
2. كنترل مبادي واردات كالاهاي مشابه كالاي توليد داخل در صورت پاسخ گويي به نياز داخلي با افزايش گمركات، و حتي قطع واردات موارد خاص
3. تسهيل ورود سرمايه داران خصوصا واردكنندگان به توليد داخل با وضع قوانين جديد و ارائه مجوزهاي خارج از نوبت
4. تشويق توليد كنندگان به استفاده از نيروي بومي با حمايت دولت در صورت وجود هزينه هاي احتمالي همچون آموزش و بهره وري بيشتر
5. تسهيل و تشويق بخش خصوصي براي سرمايه گذاري در خدمات زود بازده همچون صنعت گردشگري با ارائه وام هاي با نرخ سود پايين
6. جهت گيري تبليغات عمومي در تشويق مردم به سرمايه گذاري در توليد براي آينده اي بهتر