ارتباط انسانها با يكديگر از طريق مبادله پيام صورت ميگيرد . هر نوع ارتباط انساني حاوي نوعي پيام است . از نگاه محبتآميز مادري به فرزند خود يا دست دادن دو دوست تا كاركرد وسايل ارتباط جمعي فراگير مانند مطبوعات و راديو و تلويزيون همه مشتمل بر انتقال پيام است . لاكن ابزار انتقال پيام و حوزه توزيع آن بسيار متنوع و متفاوت است . وسيله انتقال پيام گاه صداي زنگ و شيپور و طبل و غيره است و گاه بيان شفاهي و گاه توزيع مكتوب مانند روزنامه و اطلاعيه . دريافتكننده پيام نيز، گاه يك فرد خاص است، گاه چند نفري كه سر كلاس درسي نشستهاند، گاه هزاران انساني كه در يك تظاهرات يا سخنراني گرد هم آمدهاند و گاه تمام مردم كشور يا حتي تمام مردم جهان . بر اين اساس ارتباطات مردمي يا اجتماعي حوزه بيمرزي از جريانات ارسال و توزيع و مبادله پيام است كه از طريق امكانات و ابزار گوناگون صورت ميپذيرد . آنچه امروز از نظر متخصصان فن به عنوان "ارتباطات اجتماعي" مورد بررسي قرار ميگيرد عمدتا آنگونه ارتباطات و جريانات توليد و توزيع و مبادله پيام است كه از طريق وسايل ارتباط جمعي به عمل ميآيد . مطبوعات، راديو و تلويزيون مهمترين اين وسايل هستند كه با پيشرفت تكنولوژيهاي جديد هر روز بر اهميت جايگاه آنها در جريان ارتباطات اجتماعي افزوده ميشود . "انتشار تودهگير و نظم دورهاي كوتاه، دو خصلت اصلي وسايل ارتباط جمعي به شمار ميروند" . ۱اين وسايل به دلايلي چند از قبيل نهادي بودن، امكان دستيابي و انتشار اطلاعات، نظم انتشار، سرعت انتشار، وسعتحوزه انتشار، گوناگوني محتوا، ديريتحرفهاي و غيره منسجمترين و گستردهترين جريان پيامهاي اجتماعي را دربرميگيرد و نمايي از جريانات اجتماعي، اوضاع و احوال سياسي، فرهنگي، اقتصادي و انديشهها و آرمانها و آرزوهاي جامعه را به نمايش ميگذارد . امروزه در جامعه جهاني امكان توليد و توزيع پيام هم از جمله علل قدرت كشورها و سازمانها محسوب ميشود و هم معلول آن است و نيز نشانهاي استبر جايگاه برتر جهاني و از لحاظ روابط بينالملل و فرهنگ و اقتصاد جهاني فوقالعاده حايز اهميت است . در واقع "گفتمان "روز جهان يا "دستور جلسه" روز را چنين قدرتهايي تعيين ميكنند . در يك جامعه خاص نيز هر شخص، نهاد يا سازمان اجتماعي كه توانايي توليد وانتشار پيام را دارد معمولا نسبتبه توانايي خود در سطح بالاتري از قدرت اجتماعي قرار ميگيرد . مديران و مسئولان، نهادها و سازمانها و احزاب، ثروتمندان، نويسندگان و خطبا و روزنامهنگاران و نظاير ايشان كه همواره اقليت جامعه را تشكيل ميدهند در حوزه توليدكنندگان پيام قرار ميگيرند و اقشار متوسط و مستضعفان و محرومان جامعه - هرقدر هم تعدادشان زياد باشد - در حوزه - دريافتكنندگان پيام، به نحوي كه در تركيب جامعه ميتوان آنان را " معيتخاموش" يا "اكثريتخاموش" ناميد . زيرا آنان نه تنها پيام منسجم و هدفمند چنداني نميسازند بلكه در صورتي كه سخني هم داشته باشند امكان توزيع آن را ندارند . پيام اين خيل عظيم همواره از طريق "نمايندگي" بيان ميشود . يعني نمايندگان آنان به مراكز قدرت (مراكزي مانند مجلس) راه مييابند يا مصلحين و سخنوران و شعرا و نويسندگان و هنرمندان، درد و سخن آنان را از ديدگاه خود، نمايندگي ميكنند . مسئله مهم اينجاست كه اين اكثريت مطلق هم پايههاي قدرت جامعه و مسئولان آن هستند و هم عرصه رشد ثروتمندان و تحصيلكردگان و نويسندگان و هنرمندان و مهمتر از آن محل تجلي افكار عمومي . رسيدگي و خدمتبه مردم و اكثريت جامعه از قديمالايام نه تنها امري ممدوح و خداپسندانه بلكه امري واجب براي حفظ قدرت حكومتها محسوب شده است . استاد سخن سعدي شيرازي ميسرايد: شنيدم كه در وقت نزع روان چنين گفت هرمز به نوشيروان كه خاطر نگه دار و درويش باش نه در بند آسايش خويش باش نياسايد اندر ديار تو كس چو آسايش خويش خواهي و بس نيايد به نزديك دانا پسند شبان خفته و گرگ در گوسفند مكن تا تواني دل خلق ريش وگر ميكني، ميكني بيخ خويش فراخي در آن شهر و كشور مخواه كه دلتنگ بيني رعيت ز شاه دگر كشور آباد بيند به خواب كه دارد دل اهل كشور خراب۲ در جامعه معاصر جهاني نيز تمامي قدرتها ميدانند كه بدون حمايت افكار عمومي - حالا چه از راه نيرنگ و فريب و چه از راه استدلال و توضيح و اقناع كردن و چه از راه خدمت واقعي و حقيقي يا تركيبي از همه اينها! - هيچ اقدام موثري در سطح جامعه خودي يا جهاني صورت نميپذيرد يا امكان تداوم ندارد . اين است كه دولتها و دولتمردان و احزاب و غيره سعي دارند به هر نحو ممكن افكار عمومي را با خود همراه سازند و طبعا عاقلترين آنها اشخاصي هستند كه مرتبا از راههاي درست نظرسنجي و نظرخواهي و آمارگيري، وضعيت افكار عمومي را برآورد ميكنند و خلاصه بيگدار به آب نميزنند . به راحتي ميتوان مقبوليت قوانين، مصوبات، مديران يا برنامهها و نيازهاي مردمي را بدست آورد و آن را سرلوحه تدبير و اقدام قرار داد . در زمان ما به علت پيشرفتهاي صنعتي و اقتصادي، توسعه شهرنشيني و تراكم جمعيت انبوه در شهرها و ابرشهرها، گسترش سوادآموزي، جهاني شدن ارتباطات و انفجار اطلاعات و نياز روزافزون به آگاهي اجتماعي، رسانهها عموما در شكل دادن افكار عمومي تاثير انكارناپذير دارند . "رسانهها ميتوانند با تاكيد و برجستگي انتخابي خود بر ارزشها، هنجارها و رويدادهاي گوناگون به شكلگيري ادراكات ما از محيط كمك كنند . "۳ اما آنچه از جانب رسانهها بيان و تبليغ ميشود چنانچه منطبق بر صداقت و واقعيت و خواست عمومي نباشد نهايتا افكار عمومي را به جهتخلاف پيام رسانهاي ميكشاند بخصوص اگر در فضاي جامعه پيامهاي معارضي نيز افكار عمومي را تجهيز كند . به هر حال هدف اصلي در اين مقاله بررسي جايگاه و عملكرد وسايل ارتباط جمعي - عمدتا مطبوعات و راديو و تلويزيون به لحاظ اينكه در جامعه ما فراگيرترين وسايل ارتباط جمعي به شمار ميآيند - در رابطه با عامه مردم، از ديدگاه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران است . البته وسايل ارتباطي سنتي در انقلاب اسلامي جايگاه ويژهاي داشته و نياز به بررسيهاي جداگانهاي دارد . وقتي شبكه عظيم مساجد و روحانيون به رهبري امام خميني با خلاقيت مردم انقلابي ايران تركيب شد، در توليد و توزيع پيامهاي انقلابي و آگاهي بخشي و بسيج افكار عمومي به نتايجشگفتي رسيد و انقلاب بزرگ اسلامي را بوجود آورد و نيز هشتسال دفاع مقدس را رقم زد، اينها عرصههاي بكري براي تحقيق و بررسي مسايل ارتباطات سنتي در اسلام و مذهب شيعه است كه اميدواريم دانشپژوهان به آن توجه كافي بنمايند . ● وظايف و نقشهاي وسايل ارتباط جمعي از آغاز ظهور مطبوعات دورهاي، انديشهمندان و نويسندگان جوامع غربي به بررسي و اظهارنظر درباره اين پديده جديد پرداختند . اين نظرها كه تحتتاثير تحولات جوامع اروپايي بيان شده است طيف وسيعي از خوشبينانهترين تا بدبينانهترين ديدگاهها را درباره مطبوعات تشكيل ميدهد . گاه متفكراني همچون روسو، ولتر و منتسكيو، مطبوعات را داراي جنبه سرگرمي و مروج ابتذال ميدانند۴ و گاه افرادي همچون ادموند بورك (سياستمدار انگليسي) مطبوعات را ركن چهارم دموكراسي اعلام ميكنند . ۵ با اين وجود تا اوايل قرن بيستم تحقيقات مستقلي درباره نقش اجتماعي مطبوعات و وسايل ارتباط جمعي انجام نشده است . از دهه دوم قرن بيستم پيشگامان مطالعات ارتباطي مانند بعضي از استادان دانشگاه شيكاگو نظريات كلي خوشبينانهاي را درباره تاثير وسايل ارتباط جمعي در پيشرفت جوامع و زندگي انسانها مطرح كردند . اما نخستين پژوهشهاي علمي ارتباطي را هارولد لاسول (متخصص آمريكايي علوم سياسي) در سال ۱۹۲۷ با نگارش رساله خويش درباره "تبليغات سياسي در جنگ جهاني اول" پايهگذاري كرد . وي در سال ۱۹۴۸ نيز با نوشتن مقاله "ساختار و كاركرد ارتباطات در جامعه "اولين طبقهبندي را در زمينه وظايف اجتماعي وسايل ارتباطي جديد مطرح كرد . ۶ آنچه از مقاله وي برميآيد اينكه لاسول سه نقش نظارت بر محيط، همبستگي اجتماعي و انتقال ميراث فرهنگي را به عنوان سه نقش متمايز ولي مكمل يكديگر، براي وسايل ارتباط جمعي قايل است . ۱) نظارت بر محيط (نقش خبري) - يعني وسايل ارتباط جمعي با تهيه و توزيع اطلاعات و اخبار، مردم را از وضع جامعه و محيط خود با خبر ميسازند و بدين لحاظ امكان شناخت و هماهنگي آنان را با محيط خود فراهم ميسازند . ۲) همبستگي اجتماعي (نقش تفسير و راهنمايي) - يعني وسايل ارتباط جمعي با تفسير و تحليل رويدادها و تبليغ و راهنمايي افكار عمومي نوعي همبستگي در جامعه بوجود آورده و در واقع مردم را هماهنگ و رهبري ميكنند . ۳) انتقال ميراث فرهنگي (نقش آموزشي) - يعني وسايل ارتباط جمعي ميراث فرهنگي و ارزشها و هنجارهاي يك جامعه را از نسل گذشته به نسل امروز منتقل ميكنند و در حفظ وحدت فرهنگي و اشاعه فرهنگ خودي تلاش ميكنند . ۷ يك محقق ديگر آمريكايي به نام چارلز رايت، ۱۸ سال بعد از اين طبقهبندي در كتاب خود با عنوان "چشمانداز جامعهشناختي ارتباطات جمعي" نقش چهارمي براي وسايل ارتباط جمعي مطرح ساخت: "نقش تفريحي يا سرگرمكننده" يعني وسايل ارتباطجمعي براي مردم محيط فراغت و سرگرمي ايجاد كرده و امكان گريز از خستگيهاي كار روزمره را فراهم ميكنند . ۸ ويلبر شرام (استاد آمريكايي) درباره نقشهاي وسايل ارتباط جمعي كه توسط لاسول معرفي شد سه صفتخاص بكار برده است .